آرین جعفری

چند ماهیه به دلیل کمبود اینترنت نتونستم واست مطلبی بنویسم در ضمن عکس های شما هم در دسترسم نیست، ولی توی این چند ماه خیلی کارهای جالبی انجام می دی. مثلا: توی ایام عیدبا باباجون حسابی باهات تمرین کردیم تابالاخره راه افتادید و الان به راحتی راه می رید. آلبوم بهت نشون می دم و می گم مامانت کو با انگشت های خشگلت اشاره و نشون می دی گوسفند زبلتو خیلی دوست داری تا میگم برو گوسفندتو بیار بخوریمش می ری میاریش و باهام می خوریمش. و ... حالا عکسات دستم بیاد حتما داخل وبلاگت می ذار م تا لذتشو ببری. راستی روز پدر باهام به اداره اومدیم و خیلی بهت خوش گذشت و داخل حیاط اداره راه می رفتی و دیگه دلت نمی خواست که بیای داخل اتاق مامانت. ...

کودک بابا چشماتو باز کن        اول راهی راتو پیدا کن        پا به دنیای تازه میذاری      ماجراها در پشت سر داری تا جوون هستی فکر فردا باش       کوچیکه چشمت فکر دریا باش همتت باشه تکیه گاه تو          تا نشه دشمن سد راه تو              کودک بابا چشماتو وا کن          با شکست بساز پشت به غم ها کن کودک بابا چشماتو وا کن        ...

سلام پسرگلم خیلی وقته که نتونستم برات مطلبی بنویسیم. آخه این روزا خیلی کارام زیاده ولی وقتی دیشب اولین برف زمستونی تو کرج آمد با باباجون به پارک رفتیم و چند تا عکس خوشگل از شما انداختیم .     ...

...

اینم عکسی که عمو بهنام شبی که داشتی دندون در می آوردی ازت انداخت. ...

تا حالا جرات کردید با ببر عکس بندازید ولی ببینید آرین شجاع مامان اصلا نترسید و راحت عکسشو انداخت! ...

  ...

امسال دومین یلدای پسر گلمون . پارسال شب یلدا 10 روزش بود.. سی ام آذر و یک شب زیبا                یه شب بلند به اسم شب یلدا       شب نشینی و شادی و خنده                شبی که واسه ی همه خیلی بلنده همه ی اهل خونه خوشحال و خندون       آجیل  وشیرینی و میوه فراوون          شب قصه گفتن و یاد قدیما                 ق...